زنان به عنوان مهمترین رکن جامعه همواره در صف اول مبارزات آزادیخواهانه و عدالت طلبانه بوده اند ، این امر دلایل فراوانی دارد از جمله آنکه از گذشته همواره خانواده های سنتی دچار پدیده یا بهتر بگوییم بیماری مرد سالاری بوده اند و زنان به خوبی پلیدی های دیکتاتوری و استبداد را در کوچکترین رکن جامعه یعنی خانواده درک کرده اند ، همچنین چون زنان معمولا مشغله های فکری گوناگون برای تأمین معاش و مسائل مادی نداشته اند فرصت تفکر و اندیشیدن به مسائل مختلف را پیدا کرده اند. هم در فرهنگ ایرانی و هم در فرهنگ اسلامی همواره زنان مورد احترام و دارای حقوقی برابر با مردان بوده اند ، این امر را چه پیش از اسلام که بانوان را حتی به مقام سلطنت نیز انتخاب میکردند و چه پس از اسلام در نقش آفرینی های گوناگون زنان صدر اسلام میتوان به وضوح دید.
متأسفانه از چند صده گذشته ، جاهلیت نوین پا به عرصه ظهور گذاشت و زنان را به تدریج به حاشیه راند و اصطلاحا به شهروند درجه دو تبدیل کرد ، چند قرن زنان پشت دیوارهای بلند منازل زندانی شدند و از تحولات به دور ماندند اما به تدریج از دوران مشروطیت به بعد ، دوباره زنان سعی در بازیابی جایگاه خود نمودند و بانوانی که از خانواده های نسبتا روشنفکر برخاسته بودند به تدریج به عنوان یک شهروند در جامعه به ایفای نقش پرداختند ، پیشروان این حرکت ضد تحجر را میتوان افرادی چون پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد دانست.
اگرچه همواره مقاومتهایی از جانب سنتگرایان و افراد قشری وجود داشته است ، اما تلاش و پشتکار بانوان ایرانی سبب شده که امروز شاهد باشیم بیش از ۶۰ درصد دانشجویان را دختران تشکیل میدهند و به مراتب با انگیزه تر و بهتر از پسران در زمینه تحصیل و زمینه های گوناگون اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و... فعالیت میکنند. این امر نشان از آن دارد که بانوان ایرانی باردیگر جایگاه واقعی خود را پیدا کرده اند و هیچ مقاومتی به هر بهانه ای که باشد نمیتواند آنان را از پیشرفت باز دارد.
در سالهای اخیر با وجود مخالفتها اقدامات بسیاری برای احقاق حقوق پایمال شده بانوان توسط مبارزان این راه انجام شده است ، از جمله این اقدامات میتوان به احیای ورزش بانوان نام برد ولی هنوز راه بسیاری تا برابری حقوق مردان و زنان وجود دارد. به امید برابری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر