سخنم را بامثالی ساده آغاز میکنم.
وقتی برای مثال میخواهند یک ایستگاه مترو بسازند، ابتدا یک گروه از مهندسین حفاری آن را انجام میدهند سپس وقتی آن گروه کار خود را انجام داد جای خود را به گروه دیگری میدهند که کار طراحی داخل آن را انجام دهند و به همین ترتیب گروه های مختلف اقدامات لازم برای تکمیل آنرا مرحله به مرحله انجام میدهند ولی هیچکدام از این گروه ها با دیگری دشمنی ندارند! اگرچه ممکن است به بخشهایی از کار یکدیگر انتقاداتی داشته باشند ولی همه میدانند برای یک هدف فعالیت میکنند و کار هریک لازمه کار دیگری است.
حال این مثال را به کل مملکت تعمیم دهید.
به جرأت میتوان گفت مردم بهترین تحلیلگران وضع کشورند و در برهه ای نیاز آنرا به خوبی تشخیص میدهند. روزی این ملت سازندگی و عمران کشور را ضروری دانستند و دولت سازندگی را انتخاب کردند و در ادامه برای تکمیل پیشرفت کشور اصلاحات سیاسی را لازم دیدند و به دولت اصلاحات رأی دادند ، ولی دولتمردان و حامیان دو جریان سازندگی و اصلاحات هیچگاه باهم سر عناد نداشتند و ندارند زیرا هدف مشترکی دارند و آن هدف چیزی نیست جز تعالی کشور و تحقق آرمانهای امام. در حقیقت باید گفت زمینه ایجاد دوم خرداد۷۶ را دولت سازندگی با راحت کردن خیال مردم از وضع معیشت و اقتصاد ایجاد کرد که مردم به فکر اصلاحات سیاسی نیز افتادند.
البته همواره عده ای درپی ایجاد و درواقع القاء اختلافات هستند تا خود از آب گل آلود ماهی بگیرند ولی سردمداران سازندگی و اصلاحات آگاه تر از آنند که این تفرقه اندازها بتوانند طرفی ببندند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر