من خطبهای در نماز جمعه خواندم و توضیح دادم که چه اتفاقی میافتد که بچههایمان الان در حد دیپلم بیرون میآیند و بعد هم بیکار میمانند و استعدادها زنده به گور میشود! گفتم این جریان فقری که در جامعه وجود دارد و تبعیضی که هست، هر سال عمیقتر میشود، چون یک عده ممتاز - چه در داخل و چه در خارج- تحصیل میکنند و بعد هم کارهای اساسی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را بهدست میگیرند و خانوادههای مردم عادی هم باید در حد عملگی، یا کارمند و یا کاسب بمانند. این تبعیض را هیچ وقت نمیتوانیم به هم بزنیم، مگر اینکه به بچهها میدان بدهیم که درس بخوانند و این بچهها بعداً در قشر بالای کشور حضور داشته باشند. این موضوع و تبعات آن را از لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، پیشرفت و ظلمی که به اینها میشود، فشار روحی که به جوانها میآمد، هزینهای که برای اعزام به خارج میشد و پولدارها به خارج میرفتند و غیره را توضیح دادم. این خطبه را امام هم گوش داده بودند. بعد که امام را دیدم، به من گفتند حرفهای هشداردهندهای زدید. میخواهید چه کار کنید؟ گفتم: میخواهیم یک دانشگاه غیردولتی درست کنیم تا از امکاناتی که الان هست، استفاده کنیم. میتوانیم کلاسهای درس را در حسینیهها، مساجد، در اوقات فراغت دانشگاهها یا مدرسهها و جاهایی که مردم هدیه میکنند، بگذاریم و از نیروهایی هم که در جامعه وجود دارند و آدمهای باسوادی هستند - استاد دانشگاه نیستند، ولی باسواد هستند- استفاده کنیم. مردم هم خودشان خرج تحصیلشان را بدهند و به خارج نروند. ایشان گفتند محاسبهات درست است، اقدام کنید. گفتم مخالفند. میگویند این کار باید دولتی باشد، خصوصی نمیشود. ایشان گفتند: من این موضوع را حل میکنم و حل کردند.......
تکرار خبر / بخشی از مصاحبه ریاست مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام با ماهنامه مدیریت ارتباطات :
خاطرهای که میتوانم به عنوان نمونه اشاره کنم این است که اوایل انقلاب، یکی دو سال که گذشت، مشکل پشت کنکوریها را داشتیم. بزرگترین مشکل این بود که میلیونها نفر مایل بودند در کنکور شرکت کنند و دانشگاهها فقط چند هزار نفر میگرفتند، مثلاً ۳۰ تا ۵۰ هزار نفر. ما هم بین مردم بودیم و در فامیل میدیدیم که بچهها میرفتند کنکور میدادند و ندرتاً قبول میشدند، افراد خاصی قبول میشدند؛ یا سفارشی بودند یا این که امکانات درس خواندن و استعداد ممتاز داشتند و در کنکور موفق میشدند. بقیه میماندند.
این کار برای کشور خیلی ضربه بود. انقلاب فرهنگی هم که راه افتاد، همین دانشگاهها هم تعطیل شدند. دانشگاهها ۲ سالی تعطیل بود و دانشجو نمیگرفتند. دیدیم این وضع یک فاجعه برای کشور است.
من خطبهای در نماز جمعه خواندم و توضیح دادم که چه اتفاقی میافتد که بچههایمان الان در حد دیپلم بیرون میآیند و بعد هم بیکار میمانند و استعدادها زنده به گور میشود! گفتم این جریان فقری که در جامعه وجود دارد و تبعیضی که هست، هر سال عمیقتر میشود، چون یک عده ممتاز - چه در داخل و چه در خارج- تحصیل میکنند و بعد هم کارهای اساسی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را بهدست میگیرند و خانوادههای مردم عادی هم باید در حد عملگی، یا کارمند و یا کاسب بمانند. این تبعیض را هیچ وقت نمیتوانیم به هم بزنیم، مگر اینکه به بچهها میدان بدهیم که درس بخوانند و این بچهها بعداً در قشر بالای کشور حضور داشته باشند. این موضوع و تبعات آن را از لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، پیشرفت و ظلمی که به اینها میشود، فشار روحی که به جوانها میآمد، هزینهای که برای اعزام به خارج میشد و پولدارها به خارج میرفتند و غیره را توضیح دادم. این خطبه را امام هم گوش داده بودند. بعد که امام را دیدم، به من گفتند حرفهای هشداردهندهای زدید. میخواهید چه کار کنید؟ گفتم: میخواهیم یک دانشگاه غیردولتی درست کنیم تا از امکاناتی که الان هست، استفاده کنیم. میتوانیم کلاسهای درس را در حسینیهها، مساجد، در اوقات فراغت دانشگاهها یا مدرسهها و جاهایی که مردم هدیه میکنند، بگذاریم و از نیروهایی هم که در جامعه وجود دارند و آدمهای باسوادی هستند - استاد دانشگاه نیستند، ولی باسواد هستند- استفاده کنیم. مردم هم خودشان خرج تحصیلشان را بدهند و به خارج نروند. ایشان گفتند محاسبهات درست است، اقدام کنید. گفتم مخالفند. میگویند این کار باید دولتی باشد، خصوصی نمیشود. ایشان گفتند: من این موضوع را حل میکنم و حل کردند.
امام یک میلیون تومان پول دادند و گفتند: من این را به این کار هدیه میکنم. در صحبتی هم اعلام کردند که این کار خیلی خوبی است که فلانی پیشنهاد کرده است. دیگر این تندروها نتوانستند مخالفت کنند.
منبع متن مصاحبه : ماهنامه مدیریت ارتباطات شماره خرداد ۸۹
سلام عده ای با سرکردگی رهبر سعی در تصاحب ثروتی که کامل در اختیارشان نبوده دارند ثروتی که غیر از بحث مادی آن سرمایه اجتماعی بزرگی را به همراه دارد وبیشتر از این میترسند باید در حد توانمان نگذاریم این سرمایه به دستشان بیفتد
پاسخحذفسلام. الان به وضعیتی رسیدیم که دیگر نمیتوان به سالهای اول تاریخ انقلاب رجوع کرد و برخی احکام را از شرایط ان زمان استخراج کرد. در شرایط حاضر همان اصولگرایان هم هزار جور موضع میگیرند و تاسف انگیز اینکه کلیه مواضع و یا احکام نسبتی با دوران اولیه انقلاب و آرمانهایی که توسط رهبران جامعه عنوان می شد ندارند.
پاسخحذفضمنا ممنونم از لطف شما نسبت به نوشتههایم.