۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

از ماست كه بر ماست !!

تا کنون به آگهی های فوت خانمها که به دیوار میچسبانند توجه کرده اید ؟ به جای عکس متوفی ، عکس گلی را می اندازند !!! اتفاقی که هرروز صدها بار میبینیم و از کنارش عبور میکنیم. در حالی که این شاید کوچکترین و بی اهمیت ترین تجلی فرهنگی است ریشه دار و قدیمی ، فرهنگی که در حالت شدید آن سبب وقوع قتل هایی میشود که اصطلاحا آنها را قتل های ناموسی مینامند. هیچگاه به فرهنگی که در پشت ساختن جکهای منتسب به مردان شمالی است فکر کرده ایم ؟؟ آیا واقعا مردان شمالی اینگونه اند ؟ این مطلب ریشه در تاریخی طولانی دارد. زنان شمالی شاید تنها زنانی هستند که پا به پای مردان در کارهای خارج از خانه از جمله کار در شالیزارها با همسرانشان همکاری میکنند ، تا زانو پا در گل فرو میبرند و به شوهران خود کمک میکنند و فرهنگ سنتی و به قول معروف ناموس پرستانه حاکم بر نواحی مرکزی ایران این امر مثبت را از منظری منفی نگریسته و آنرا مورد تمسخر قرار داده است ، که با اغراق و بزرگنمایی تبدیل به جکهای گوناگون شده است.
ریشه این فرهنگ در این نکته نهفته است که ما زن را ناموس مرد میدانیم و هنوز باور نداریم که زن هم یک انسان است دارای شخصیتی مستقل که اختیار خود را دارد. این وضعیت رقت بار فرهنگی ماست که برخی به عنوان روشنفکر به نقد برخی احکام که صد البته قابل نقد است میپردازند ولی کمتر به نقد فرهنگ ناموسی خودمان پرداخته میشود که مسبب قتل زنان و دختران بسیاری در این مملکت بوده و هست. برای اینکه عمق این وضعیت اسف بار روشن تر شود ، چند خطی از کتاب ( فاجعه خاموش ( قتلهای ناموسی )) به قلم پروین بختیار نژاد را در اینجا نقل میکنم :
شیدا زن ۱۶ ساله مریوانی که یک کودک ۲ ساله نیز داشت در حال حرف زدن با مردی در خیابان توسط برادرش به قتل رسید.
مردی به علت سوء ظن به همسرش او را پس از ۲۹ سال زندگی مشترک در برابر دیدگان فرزندانش به قتل رساند.
خانواده ای در خوزستان در کیف دختر خود کارت تبریکی بدون امضاء یافتند ، دختر توسط عمویش به قتل رسید و خانواده آن دختر قاتل را بخشیدند.
سعیده دختر ۱۴ ساله بلوچستانی به دلیل شک پدر به او ، به وسیله پدر ، برادر و دوستان برادرش سنگسار شد و به قتل رسید.
دلبر خسروی ، دختر ۱۷ ساله ای در دهی در نزدیکی مریوان به دلیل داشتن قصد طلاق از همسر ناخواسته و اجباری خود ، توسط پدرش سر بریده شد.
این موارد و صدها مورد دیگر در سرتاسر ایران محصول همان تفکری است که مردی را که برای همسرش حق کار در شالیزار قائل است مورد تمسخر قرار میدهد.
متأسفانه ما به جای اصلاح این فرهنگ ، آنرا به قانون نیز راه داده ایم ، در جايي كه قانون ميگويد اگر مردي همسرش را در حال زنا ديد ميتواند او را بكشد يعني بر اين تفكر صحه ميگذارد ، اگرچه در زشت بودن و غير اخلاقي بودن اين عمل حرفي نيست اما ضرر جا انداختن اين تفكر به مراتب بدتر و خطرناك تر از عمل ناشايست يك فرد است.

۳ نظر:

  1. دیگر به پشت پرده رفتن ای زن وقار ،دیگر سکوت مطلق تو افتخار نیست
    واقعا عالی بود.
    ولی متاسفانه دخترا و زنا خودشون ساکتن مثل اینکه قبول کردند که باید مرد جنس برتر بدونن.
    مرسی از نظرتون
    موفق باشین.

    پاسخحذف
  2. سلام
    ببخشید برای مدتی نبودن!
    .
    .
    این متنت واقعا جالب بود. آفرین
    من خودم گیلانی هستم و این تعصب بی مورد برام غیر قابل هضم.
    هر کسی زندگی مستقل خودشو داره چه مرد چه زن. ولی این از ازل پشت عصبیت و تحجر پنهان شده.

    پاسخحذف
  3. درود
    ...و چه بوی خوبی دارد تحجر با نام ایران و چه طعم تلخی دارد زندگی شیرین در دام این زندان ...
    و فقط امید میماند برای به سان مردمان ...
    ممنون که سخن ناگفته ی خیلی ها رو بیان کردید ...

    پاسخحذف