۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه

وطن

دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
کارون زچشمه خشکید البرز لب فروبست
حتی دل دماوند آتش فشان ندارد
دیو سیاه دربند آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو گرز گران ندارد
روز وداع خورشید زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
برنام پارس دریا نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد
دریای مازنی ها بر کام دیگران شد
نادر ز خاک برخیز میهن جوان ندارد
دارا کجای کاری دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند دارا جهان ندارد
آییم به دادخواهی فریادمان بلند است
اما چه سود؟ اینجا نوشیروان ندارد
کو آن حکیم توسی شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش ای مهر آریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد

(( سیمین بهبهانی ))

۲ نظر:

  1. اگر درخت نباشم،

    بگو که صاعقه باشم،

    که نیست را بنشانم

    میان اول و آخر.

    سیمین بهبهانی

    پاسخحذف
  2. اين يكي 4tik1.mihanblog.com۷ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۳۶

    البته اين اثر از خانم بهبهاني نيست.مرسي قشنگ بود

    پاسخحذف